OwnSkin logo
To sign my guestbook, you need to signin first.
Sensitive area

negin26 Guestbook

sepehr00  (12 years ago)
د
به سلامتی همه اونایی که دوسشون داریم و نمی‌دونن، دوسمون داشتن نمی دونستیم.
به سلامتی درخت!
نه به خاطرِ میوش، به خاطرِ سایش.
به سلامتی دیوار!
نه به خاطرِ بلندیش، واسه این‌که هیچ‌وقت پشتِ آدم روخالی نمی‌کنه.
به سلامتی دریا!
نه به خاطرِ بزرگیش، واسه یک‌رنگیش.
به سلامتی سایه!
که هیچ‌وقت آدم رو تنها نمی‌ذاره.
به سلامتی پرچم ایران!
که سه‌رنگه، تخم‌مرغ! که دورنگه، رفیق! که یه‌رنگه.
به سلامتی همه اونایی که دوسشون داریم و نمی‌دونن، دوسمون دارن و نمی‌دونیم.
به سلامتی نهنگ!
که گنده‌لات دریاست.
به سلامتی زنجیر!
نه به خاطر این‌که درازه، به خاطر این‌که به هم پیوستنش.
به سلامتی خیار!
نه به خاطر «خ»ش، فقط به خاطر «یار»ش.
به سلامتی شلغم!
نه به خاطر (شل)ش، به خاطر(غم)ش.
به سلامتی کرم خاکی!
نه به خاطر کرم‌بودنش،به خاطر خاکی‌بودنش
به سلامتی پل عابر پیاده!
که هم مردا از روش رد می‌شن هم نامردا !
به سلامتی برف!
که هم روش سفیده هم توش.
به سلامتی رودخونه!
که اون‌جا سنگای بزرگ هوای سنگای کوچیکو دارن.
می‌خوریم به سلامتی گاو!
که نمی‌گه من، می‌گه ما.
به سلامتی دریا!
که ماهی گندیده‌هاشو دور نمی‌ریزه.
می‌خوریم به سلامتی اون که همیشه راستشو می‌گه.
به سلامتی سنگ بزرگ دریا!که سنگای دیگه رو می‌گیره دورش.
به سلامتی بیل!
که هرچه ‌قدر بره تو خاک، بازم برّاق‌تر می‌شه.
به سلامتی دریا!
که قربونیاشو پس می‌آره.
به سلامتی تابلوی ورود ممنوع!
که یه ‌تنه یه اتوبان و حریفه********
mamallica61  (13 years ago)
ensan zade shodan tajasode vazife bud,inak esharat darbane montazer,ama yegane budo hich kam nadasht!
sepehr00  (13 years ago)
ﺳﻮﺯﺩ ﻣﺮﺍ،ﺳﺎﺯﺩ ﻣﺮﺍ ﺳﺎﻗﯽﺑﺪﻩ ﭘﯿﻤﺎﻧﻪ ﺍﯼ،ﺯﺁﻥ ﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﯽﺧﻮﯾﺸﻢ ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﺣﺴﻦِ ﺷﻮﺭﺍﻧﮕﯿﺰﺗﻮ،ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮ ﺍﺯ ﭘﯿﺸﻢ ﮐﻨﺪ ﺯﺍﻥﻣﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺷﺒﻬﺎﯼ ﻏﻢ،ﺑﺎﺭﺩ ﻓﺮﻭﻍﺻﺒﺤﺪﻡ ﻏﺎﻓﻞ ﮐﻨﺪ ﺍﺯ ﺑﯿﺶ ﻭﮐﻢ،ﻓﺎﺭﻍ ﺯ ﺗﺸﻮﯾﺸﻢ ﮐﻨﺪ ﻧﻮﺭ ﺳﺤﺮﮔﺎﻫﯽ ﺩﻫﺪ،ﻓﯿﻀﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﺩﻫﺪ ﺑﺎ ﻣﺴﮑﻨﺖ ﺷﺎﻫﯽﺩﻫﺪ،ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺩﺭﻭﯾﺸﻢ ﮐﻨﺪ ﺳﻮﺯﺩﻣﺮﺍ ﺳﺎﺯﺩ ﻣﺮﺍ،ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﻣﺮﺍﻭﺍﺯ ﻣﻦ ﺭﻫﺎ ﺳﺎﺯﺩ ﻣﺮﺍ،ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺍﺯﺧﻮﯾﺸﻢ ﮐﻨﺪ ﺑﺴﺘﺎﻧﺪ ﺍﯼ ﺳﺮﻭﺳﻬﯽ،ﺳﻮﺩﺍﯼ ﻫﺴﺘﯽ ﺍﺯ ﺭﻫﯽﯾﻐﻤﺎ ﮐﻨﺪ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺭﺍ،ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺑﺪﺍﻧﺪﯾﺸﻢﮐﻨﺪ******************:
sepehr00  (13 years ago)
ﺳﺤﺮ ﺁﻣﺪ ﺍﻧﺪﮐﯽ ﭼﻨﺪ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﺑﻨﺸﺴﺖﺧﺒﺮﯼ ﺗﺎﺯﻩ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺁﻭﺭﺩ ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﺻﺒﺢﺍﻣﯿﺪ ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﯼ ﺳﯿﺮ ﺧﺒﺮ ﺍﺯﺩﻭﺭﯼ ﺷﺒﻬﺎﯼ ﭘﻠﯿﺪ...ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﻫﺎﻟﻪ ﯼﻧﻮﺭﯼ ﭘﺮ ﻏﻢ ﻧﻔﺴﯽ ﺷﺎﺩ ﺷﺪﻡ ﻟﺤﻈﻪﺍﯼ ﺩﯾﺮ ﺳﺮﺍﺳﯿﻤﻪ ﮔﺬﺷﺖ ﺳﻨﮓﺑﮕﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺑﺮ ﺁﯾﻨﻪ ﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﺯﺩﻡ ﮔﺬﺭﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﻃﺮﺩﺷﺪﻡ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﺎﻧﺪﻡ ﻭ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﮐﻪﺗﻨﺴّﻢ ﮐﺮﺩﻡ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻧﺪﯾﺪﻡﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩ ﺁﻥ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﻡﺍﺯ ﻓﺎﺗﺢ ﻭ ﻣُﺼﻠﺢ ﻣﯽ ﺯﺩ ﻟﻮﺩﻩ ﺍﯼﺑﯿﺶ ﻧﺒﻮﺩ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺭﺍﯾﺤﻪﺍﺵ ﮐﺰ ﭘﺲ ﺑﺎﻏﯽ ﺍﺯ ﻋﺮﻓﺎﻥ ﺁﻣﺪﺳﻼﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺳﺠﺪﻩ ﯼﺳﺒﺰﺵ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺧﻮﺷﻪ ﯼ ﺍﯾﻤﺎﻥﻗﺴﻤﯽ ﯾﺎﺩ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺩﻟﺶ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﺯﺍﯾﻦ ﺷﺎﺩ ﮐﻨﻢ
sepehr00  (13 years ago)
AGAR ASHEGH SHODAN PAS YEKGONAH AST …DELE ASHEGH SHEKASTAN SADGONAH AST…AGAR MAH BODAM BE HARJA KEBODI,SORAGHET RO AZ KHODAMIGEREFTAM …AGAR SANG BODAM BE HARJA KEBODI,SARE RAHGOZARE TO JAMIGEREFTAM …AGAR MAH BODI BE SAD NAZSHAYAD,SHABI BAR LABE BAMAMMINESHASTI …AGAR SANG BODI BE HARJA KEBODAM,MARA MISHEKASTI ...AGE BA TO BODAN ESHTEBAHE,AGETO RO KHASTAN ESHTEBAHE,AGEASHEGHE TO BODANESHTEBAHE,AGE VASE TO MORDANESHTEBAHE,PAS BEDON KE TOGHASHANG TARIN ESHTEBAHI
sepehr00  (13 years ago)
ﻛﺎﺵ ﻣﻲ ﺷﺪ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺩﺭﻣﻴﺎﻥ ﮔﺎﻡ ﻫﺎ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻛﺮﺩ ﻛﺎﺵ ﻣﻲ ﺷﺪ ﺑﺎﻧﮕﺎﻩ ﺷﺎﭘﺮﻙ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺗﻔﻬﻴﻢ ﻛﺮﺩﻛﺎﺵ ﻣﻲ ﺷﺪ ﺑﺎ ﺩﻭ ﭼﺸﻢ ﻋﺎﻃﻔﻪ ﻗﻠﺐ ﺳﺮﺩﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻛﺎﺵ ﻣﻲ ﺷﺪ ﺑﺎ ﭘﺮﻱ ﺍﺯﺑﺮﮒ ﻳﺎﺱ ﺗﺎ ﻃﻠﻮﻉ ﺳﺮﺥ ﮔﻞ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻛﺮﺩ ﻛﺎﺵﻣﻲ ﺷﺪ ﺑﺎ ﻧﺴﻴﻢ ﺷﺎ ﻣﮕﺎﻩ ﺑﺮﮒ ﺯﺭﺩ ﻳﺎﺱ ﻫﺎﺭﺍ ﺭﻧﮓ ﻛﺮﺩ ﻛﺎﺵ ﻣﻲ ﺷﺪ ﺑﺎ ﺧﺰﺍﻥ ﻗﻠﺐ ﻫﺎﻣﺜﻞ ﺩﺷﻤﻦ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺟﻨﮓ ﻛﺮﺩ ﻛﺎﺵ ﻣﻲﺷﺪ ﺩﺭ ﺳﻜﻮﺕ ﺩﺷﺖ ﺷﺐ ﻧﺎﻟﻪ ﻱ ﻏﻤﮕﻴﻦﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺷﻨﻴﺪ ﺑﻌﺪ ، ﺩﺳﺖ ﻗﻄﺮﻩ ﻫﺎ ﻳﺶ ﺭﺍﮔﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﻬﺎ ﺭ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎ ﭘﺮ ﻛﺸﻴﺪ ﻛﺎﺵ ﻣﻲ ﺷﺪﻣﺜﻞ ﻳﻚ ﺣﺲ ﻟﻄﻴﻒ ﻻﺑﻪ ﻻﻱ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﭘﺮﻧﻮﺭﺷﺪ ﻛﺎﺵ ﻣﻲ ﺷﺪ ﭼﺎ ﺩﺭ ﺷﺐ ﺭﺍ ﻛﺸﻴﺪ ﺍﺯﻧﻘﺎﺏ ﺷﻮﻡ ﻇﻠﻤﺖ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ ﻛﺎﺵ ﻣﻲ ﺷﺪ ﺍﺯﻣﻴﺎ ﻥ ﮊﺍﻟﻪ ﻫﺎ ﺟﺮﻋﻪ ﺍﻱ ﺍﺯ ﻣﻬﺮ ﺑﺎ ﻧﻲ ﺭﺍﭼﺸﻴﺪ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺧﻮﺑﻬﺎ ﺟﺎﻥ ﻫﺪﻳﻪ ﺩﺍﺩ ﺳﺨﺘﻲﻭ ﻧﺎ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﺷﻨﻴﺪ******* ﻣﺮﯾﻢﺣﯿﺪﺭﺯﺍﺩﻩ*************
sepehr00  (13 years ago)
عجب صبری خدا دارد !اگر من جای او بودم، همان یکلحظه اول که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان، جهانرا با همه زیبایی و زشتیبرروی یک گرد ویرانهمیکردم.عجب صبری خدا دارد !اگر من جای او بودم که درهمسایه صدها گرسنه، چندبزمی گرم عیش و نوش میدیدم، نخستین نعرهمستانه را خاموش آن دم برلب پیمانه میکردم.عجب صبری خدا دارد !اگر من جای او بودم که میدیدمیکی عریان و لرزان و دیگریپوشیده از صد جامه رنگینزمین و آسمان را واژگونمستانه میکردم.عجب صبری خدا دارد !اگر من جای او بودم نه طاعتمیپذیرفتم، نه گوش از بهراستغفار این بیدادگرها تیزکرده ، پاره پاره در کف زاهدنمایان، سبحه صد دانهمیکردم.عجب صبری خدا دارد !اگر من جای او بودم برای خاطرتنها یکی مجنون صحرا گردبی سامان، هزاران لیلی نازآفرین را کو به کو ، آواره ودیوانه میکردم.عجب صبری خدا دارد !اکر من جای او بودم بگرد شمعسوزان دل عشاق سرگردان،سراپای وجود بی وفا معشوقرا، پروانه میکردم.عجب صبری خدا دارد !اگر من جای او بودم به عرشکبریایی، با همه صبرخدایی ، تا که میدیدم عزیزنابجایی، ناز بر یک نارواگردیده خواری میفروشد،گردش این چرخ را وارونه، بیصبرانه میکردم.عجب صبری خدا دارد !اگر من جای او بودم. کهمیدیدم مشوش عارف و عامی،ز برق فتنه این علم عالمسوز مردم کش ،بجز اندیشهعشق و وفا، معدوم هر فکری ،در این دنیای پر افسانهمیکردم .عجب صبری خدا دارد !چرا من جای او باشم؟ همینبهتر که او خود جای خودبنشسته و تاب تماشایتمام زشتکاریهای اینمخلوق را دارد ، و گرنه منبجای او چو بودم ،یک نفسکی عادلانه سازشی ، با جاهلو فرزانه میکردم .عجب صبری خدا دارد !عجب صبری خدا دارد!عجب صبری خدا دارد
Sanoob30  (13 years ago)
hii hows u frnd?
[ 1 ] [ 2 ]

Home | English
Old OwnSkin Mobile
Login
Feedback/Help
©2009 http://m.ownskin.com